جاده ساحلی

می‌نوشت: پر مرغان صداقت آبی است.

جاده ساحلی

می‌نوشت: پر مرغان صداقت آبی است.

توفیق اجباری

 

این از درختانی که تا کمر در نور غلطیده اند و سبزی پرطراوتشان. این از پل هوایی سر ایرج میرزا. این از مطهری سپید شق و رق ایستاده وسط میدان معلم. این از تلالو نور در حوض های دایره. این از نیمکت های خالی و منتظر وسط بلوار. این از خورشید رخ در رخ من نهاده که هم سطح چشمانم می تابد. این از تعداد پر تراکم موسی کو تقی ها و گنجشک های خاکی رنگ. این از سرمای نازک آخر تابستان. این از سکوت. این از صدای لخ لخ کشیده شدن کفش پیرمرد و هم نوایی تق تق عصایش که آرام آرام مثل صبحی دل انگیز دارد از خیابان گذر می کند. این از مشهد صبحگاهی. 

و این هم من که مستاصل و بی اعصاب رو به حرم نهاده ام. چه  توفیق اجباری لطیفی!

نظرات 2 + ارسال نظر
سامان پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ب.ظ http://comein.mihanblog.com

سلام
من یه دانشجو از قشر متوسطم که به لطف خدا و به کمک cn3 دارم یه پولدار واقعی میشم
شما هم اگه می خوای واسه هر تومنی که خرج میکنی کلی بالا و پایین نکنی و به ما بپیوندی، سری بهم بزن
http://comein.mihanblog.com
CN3 روشی نو برای کسب درآمد واقعی از اینترنت صد در صد تضمینی
.
.
.
.
بدون نیاز به کلیک کردن یا زیرمجموعه

s.h.k-7 یکشنبه 5 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.sedosein.blogfa.com

چند خط حرف دارم

سعی کردم برات کامنت بذارم اما هر چه کردم نشد. امیدوارم دوباره به اینجا سر بزنی!
حرفت حرف بود. مردانه!
وقتی یه رودخونه یا یه رود یا یه جوی به طور ناگهانی توی کوهستان ناپدید میشه تصور مردنش یه اشتباه محض و تاریخیه که مرتبا هم تکرار میشه. جریان داشتنش رو میشه با گوش سپردن به سنگها فهمید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد