این از درختانی که تا کمر در نور غلطیده اند و سبزی پرطراوتشان. این از پل هوایی سر ایرج میرزا. این از مطهری سپید شق و رق ایستاده وسط میدان معلم. این از تلالو نور در حوض های دایره. این از نیمکت های خالی و منتظر وسط بلوار. این از خورشید رخ در رخ من نهاده که هم سطح چشمانم می تابد. این از تعداد پر تراکم موسی کو تقی ها و گنجشک های خاکی رنگ. این از سرمای نازک آخر تابستان. این از سکوت. این از صدای لخ لخ کشیده شدن کفش پیرمرد و هم نوایی تق تق عصایش که آرام آرام مثل صبحی دل انگیز دارد از خیابان گذر می کند. این از مشهد صبحگاهی.
و این هم من که مستاصل و بی اعصاب رو به حرم نهاده ام. چه توفیق اجباری لطیفی!
سلام
من یه دانشجو از قشر متوسطم که به لطف خدا و به کمک cn3 دارم یه پولدار واقعی میشم
شما هم اگه می خوای واسه هر تومنی که خرج میکنی کلی بالا و پایین نکنی و به ما بپیوندی، سری بهم بزن
http://comein.mihanblog.com
CN3 روشی نو برای کسب درآمد واقعی از اینترنت صد در صد تضمینی
.
.
.
.
بدون نیاز به کلیک کردن یا زیرمجموعه
چند خط حرف دارم
سعی کردم برات کامنت بذارم اما هر چه کردم نشد. امیدوارم دوباره به اینجا سر بزنی!
حرفت حرف بود. مردانه!
وقتی یه رودخونه یا یه رود یا یه جوی به طور ناگهانی توی کوهستان ناپدید میشه تصور مردنش یه اشتباه محض و تاریخیه که مرتبا هم تکرار میشه. جریان داشتنش رو میشه با گوش سپردن به سنگها فهمید.