به هر تقدیر، بودن از نبودن بهتر است، به جز چند استثنا خاص. منظور من زنده بودن و نبودن نیست؛ بلکه در جریان بودن و نبودن است.
هستی!!! شاید خفیف، شاید شدید، شاید کوتاه، شاید بلند، شاید علیحده، شاید مؤثر، شاید...، و شاید.... هزار حس به دنبال این شایدها میآید و میرود.
شروع همیشه زیباست، اگر به پایان بیندیشی و به راه رسیدن؛ اگر نه شعاع سرابی است که زوال بر تو خواهد آورد.
یادم میآید از مفهوم نیم خط، که خیلی سالهای پیش بر من فرود آمد:
نیم خط، حد فاصل بین نقطه شروع و بینهایت است.
سلام
همیشه موفق باشی ...
و همیشه سبز...
نیمه خط های که دادی داد من من را در آورد خیلی داشت برا برداشت و این خوبه برا مخاطب که خوداش را به بینه و پیدا کنه
خوشمان آمد
به نویس باش سمیه ام
خیلی خوشبحالمه با این تعریفا.
http://www.ashkeghoghnus.persianblog.com/
موثر بودن این زیبا ترین مفهوم زنده گی می تونه باشه .
نوشته ی مفیدی بود ممنون دوست من
خدمت استاد عزیزم: البته یک نکته باریک تر از مو میماند و آن هم اینکه: تاثیر از نوع مثبت یا منفیش؟ افسانه من! بی شک و بدون هیچ تعارفی من به شما به عنوان یکی از الگوهام نگاه میکنم.
سمیه جان شما خیلی مهربونی ولی این واقعیته که من خیلی باید کار کنم تا این نسبتی که شما به من دادید حقیقی باشه پس با هم فقط تلاش می کنیم به سمت هدف
خوشحالم که منو هم تو این سفر همراه خودت میدونی!