-
رفته از دستم... سلام
یکشنبه 10 دیماه سال 1385 23:39
دیروز دیدمش که با آن پالتو شیک می برندش پای دار مجازات. مجازات!!! با احترامات فائقه!!! راستی جرمش چی بود؟ تلویزیون هم که مولتی مدیا!!! هی زیر نویس می داد که این واقعه رو به ملت تبریک می گوییم.... شاید من یک جورهایی تند رو باشم. و شاید حق هر جور آدمی ـ تکرار می کنم: هر جور آدمی ـ باشه که به بهترین شکل بمیره... اینکه...
-
چطوری کار می کنه؟
چهارشنبه 6 دیماه سال 1385 22:04
گاهی فکر می کنم که یک تکه پوست تنم کرده ام و با گرزم نشسته ام پشت دستگاه!!!! نمی دونم چرا حرف حالیش نمی شه...... عجب گیری کرده ایم هااااا. شیطونه می گه یکی بکوبم تو مخش ببرم کبابش کنم و یه دلی از عذا در بیارم..... ااااا نمی شه خوردش؟؟؟؟؟؟ از شوخی که بگذریم یه معلم لازم دارم.
-
داستانی نه دراز
سهشنبه 5 دیماه سال 1385 22:26
بلاخره بعد از دو سال علافی و از این شاخه به اون شاخه پریدن، امسال تصمیم به ادامه تحصیل گرفته بودم... اما نمی دونم چرا یک عالمه عوامل طبیعی و غیر طبیعی و حتی فوق طبیعی به همان سمتی پیش می رفتند که تنبلی من!!!!!! حالا هم کمتر از دو ماه به امتحان مانده و من در عین بی خیالی هر هفته گوشهایم را تیز می کنم ببینم برنامه هست...
-
پادشاه فصل ها پاییز
یکشنبه 26 آذرماه سال 1385 00:07
دلم می خواست ریز سفرم را بنویسم و برنامه زیبای غار مغان را. اما بخت و وقت هیچ کدام یاری نکردند. پاییز هم که کم کم آهنگ رفتنش تندترمی شد. به همین خاطر ترجیح دادم یک هدیه تبلیغاتی پاییزی بسازم، فقط در حد تصاویر... یک روز جمعه مثل همیشه سر مسیر....همه داستان از نور نارنجی صبح شروع شد. و بعد گذر از روستای مغان و پر شدن...
-
می خواهمت آنچنان که دریا را موج
دوشنبه 29 آبانماه سال 1385 00:10
به نام خدا همیشه از خودم می پرسیدم که چرا مثل میلیونها و میلیونها زائر دیگرت نمی توانم زار زار گریه کنم و تند و تند مسائل کوچک و بزرگ زندگی ام را ردیف کنم و بخواهم که یک کاری کنی که همه چیز به خوبی وخوشی تمام شود. ساعت ها در آن همهمه شیرین می نشستم و به کاشی ها و آینه کاری های بارگاهت خیره می شدم یا به رفت و آمد آدم...
-
معرفی
دوشنبه 29 آبانماه سال 1385 00:06
من سمیه شاکری نسب هستم. وب نویسی را به تازگی شروع کرده ام و به همین دلیل خود را مستحق آزمون و خطاهای بسیار می دانم و امید آن دارم که لغزشها و گاه پرت شدن هایم را از راه اصلی به دیده اغماض بنگرند. فعلا دغدغه اصلی من کوه و کوهنوردی ست و هدفم از راه اندازی این وب، برقراری ارتباط با دوستان موافق و مخالف است. هر انسانی به...